امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Forwent

    fɔːrˈwent fɔːˈwent
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل سوم:

      forgone

    • سوم‌شخص مفرد:

      forgoes

    • وجه وصفی حال:

      forgoing

    معنی

    adverb
    زمان گذشته ساده فعل Forgo

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد forwent

    1. verb do without or cease to hold or adhere to
      Synonyms:
      abandoned surrendered relinquished forfeited renounced waived yielded sacrificed refrained ceded omitted forsook neglected foreswore preceded
    1. verb be earlier in time; go back further
      Synonyms:
      preceded antedated predated anteceded

    ارجاع به لغت forwent

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «forwent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/forwent

    لغات نزدیک forwent

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دوفتیله ای دوقطعه ساز دولتمرد با نفوذ دون روال دون شمردن کسی دون پندارانه دونویسه دوکپهای دوگنجایشی دو آسه ای دچار اعتصاب دچار جنون آتش افروزی دچار روان تکان کردن دچار ضلالت شدن دچار غفلت دچارصفرا دچار تورم دچار دلهره دچار روان شیدایی دژ روان کردن روحیه