( forebear ) (بهطور معمول بهصورت جمع) نیا، اجداد، جد اعلی
دوری کردن، بازایستادن، خودداری کردن از، صرفنظر کردن، گذشتن از، پرهیز کردن از، گذشت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He could not forbear from protesting.
او نمیتوانست از اعتراض کردن خودداری کند.
We must forbear our friend's faults.
بایستی از عیبهای دوستان خود چشمپوشی کنیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «forbear» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forbear