شکل جمع:
forbearancesخودداری، شکیبایی، تحمل، خویشتنداری، مدارا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He showed forbearance towards offenders.
او نسبت به خطاکاران از خود چشمپوشی میکرد.
her forbearance in the face of hardships
بردباری و تحمل او در برابر مصائب
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «forbearance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forbearance