با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Tolerance

ˈtɑːlərns ˈtɒlərəns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tolerances

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
تحمل، تاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
noun
مدارا، سعه نظر، اغماض، تحمل، بردباری
- ... generosity towards friends, tolerance toward enemies
- ... با دوستان مروت با دشمنان مدارا
- the government's tolerance of political dissenters
- رواداری مخالفان سیاسی توسط دولت
- The basis of tolerance is the knowledge that there might be truth in opponents' ideas too.
- اساس مدارا این وقوف است که ممکن است عقاید مخالفان هم حاوی حقیقت باشد.
- the degree of work tolerance of a diseased heart
- میزان قدرت تحمل کار قلب بیمار
- a plant's heat tolerance
- قدرت تحمل حرارت توسط یک گیاه
- I don't have any tolerance for liars.
- اصلاً تاب تحمل دروغگوها را ندارم.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun
پزشکی قدرت تحمل نسبت به دارو یا زهر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tolerance

  1. noun open-mindedness
    Synonyms: altruism, benevolence, broad-mindedness, charity, clemency, compassion, concession, endurance, forbearance, freedom, good will, grace, humanity, indulgence, kindness, lenience, leniency, lenity, liberalism, liberality, liberalness, license, magnanimity, mercifulness, mercy, patience, permission, permissiveness, sensitivity, sufferance, sympathy, toleration, understanding
    Antonyms: bias, disapproval, intolerance, narrow-mindedness, prejudice
  2. noun fortitude, grit
    Synonyms: endurance, guts, hardiness, hardness, opposition, patience, resilience, resistance, stamina, staying power, steadfastness, steadiness, strength, sufferance, toughness, vigor
    Antonyms: intolerance, weakness

ارجاع به لغت tolerance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tolerance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tolerance

لغات نزدیک tolerance

پیشنهاد بهبود معانی