شکل جمع:
tolerancesتحمل، تاب
مدارا، سعه نظر، اغماض، تحمل، بردباری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
... generosity towards friends, tolerance toward enemies
... با دوستان مروت با دشمنان مدارا
the government's tolerance of political dissenters
رواداری مخالفان سیاسی توسط دولت
The basis of tolerance is the knowledge that there might be truth in opponents' ideas too.
اساس مدارا این وقوف است که ممکن است عقاید مخالفان هم حاوی حقیقت باشد.
the degree of work tolerance of a diseased heart
میزان قدرت تحمل کار قلب بیمار
a plant's heat tolerance
قدرت تحمل حرارت توسط یک گیاه
I don't have any tolerance for liars.
اصلاً تاب تحمل دروغگوها را ندارم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tolerance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tolerance