فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Intolerance

ɪnˈtɑːlərns ɪnˈtɒlərəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun C2
    نابردباری، عدم تحمل، عدم قبول، طاقت‌فرسایی، تعصب، ناتوانی، فروماندگی، عجز
    • - political and religious intolerance
    • - سنگاش (نابردباری) سیاسی و مذهبی
    • - intolerance to quinine
    • - حساسیت نسبت به کنین
    • - an intolerance of strong light
    • - ناشکیبی نسبت به نور شدید
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد intolerance

  1. noun lack of willingness to tolerate
    Synonyms: bigotry, dogmatism, narrow-mindedness, prejudice

ارجاع به لغت intolerance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intolerance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intolerance

لغات نزدیک intolerance

پیشنهاد بهبود معانی