امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Leniency

ˈliːnjənsi ˈliːnɪənsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
نرمش، ملایمت، مدارا، ارفاق، آسان‌گیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد leniency

  1. noun Kind, forgiving, or compassionate treatment of or disposition toward others
    Synonyms:
    charity clemency grace lenience lenity mercifulness mercy
  1. noun Forbearing or lenient treatment
    Synonyms:
    lenience forbearance indulgence charity tolerance lenity charitableness toleration mildness
  1. noun Lightening a penalty or excusing from a chore by judges or parents or teachers
    Synonyms:
    lenience
  1. noun The condition or quality of being lenient.
    Synonyms:
    mercy

ارجاع به لغت leniency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leniency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/leniency

لغات نزدیک leniency

پیشنهاد بهبود معانی