صفت تفضیلی:
more lenientصفت عالی:
most lenientبامدارا، آسانگیر، ملایم، باگذشت، ضدیبوست، ملین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His lenient treatment of his students made him popular.
رفتار مداراآمیز او با شاگردانش او را محبوب کرد.
lenient laws
قوانین ملایم
A lenient judge who passes lenient sentences.
قاضی باگذشتی که احکام سبکی صادر میکند.
She showed more leniency toward her own children than to those of her husband.
او نسبت به بچههای خودش آسانگیری بیشتری نشان میداد تا بچههای شوهرش.
... unto friends fairness and leniency unto enemies
... با دوستان مروت با دشمنان مدارا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lenient» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lenient