تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
منظورت چیست؟
اظهاری که نشان تعجب یا تعرض یا خوشی است
هر جور که دلتان بخواهد، به میل شما
نه!، جدی میگی!، شوخی میکنی!، بیشوخی!
خداحافظ، تا بعداً، به امید دیدار مجدد
اگر بخواهید، اگر دلتان بخواهد، اگر اجازه بدهید
چون میپرسی...
(مخفف: I thank you) متشکرم!، سپاسگزارم!، سپاس!
(هنگام برخوردن به غریبه یا معرفی کردن) سلام، سلام علیکم، حال شما؟، خوب هستین؟، از دیدار شما خوشبختم
در شرایط سخت قرار گرفتن، در هچل بودن، در مخمصه قرار گرفتن، دچار گرفتاری شدن
هرچه بکاری همان سبز میشود، گندم از گندم بروید، جو ز جو
ask and it shall be given to you; seek and you shall find
بخواه تا به تو داده شود؛ جستجو کن تا بیابی.
از این بهتر میتوانی؟، از من بهتر میتوانی؟
you must lie on the bed you have made
خود کرده را تدبیر نیست
(عامیانه) اختیار دارید!، محققاً، حتماً، عیبی ندارد
بهتر است
between ourselves (between you and me)
خودمانیم، اگر به کسی نگویی، بین خودمان باشد
you can't have your cake and eat it too
نمیتونی همهچیز رو با هم داشته باشی (نمیشه هم خدا رو بخوای، هم خرما رو)
الهی که خیر نبینی (نبینند و غیره)
how dare you (he, she, etc.) !
چطور به خودت (خودش و غیره) اجازه میدهی !
better the devil you know than the devil you don't
آدم بدجنس آشنا از آدم بدجنس غریبه بهتر است
منظورت چیست؟
if you can't fight them, join them
اگر نمیتوانی از پس آنها بر بیایی، به آنها بپیوند.
سلام، حال شما، چطورید؟
(عامیانه) میدونی!/ ببین!
(عامیانه) منظورم را میفهمی/ میدونی چی میخوام بگم
laugh and the world will laugh with you; weep and you weep alone
خنده کن و دنیا با تو میخندد، گریه کن و هیچ کس با تو گریه نمیکند (مردم در شادی تو شریک میشوند، ولی در هنگام غم تو را تنها میگذارند)
حالا آن را میبینی و سپس آن را نمیبینی، یکدفعه غیبش میزند
برو!، بروید!، خارج شو!، جم بخور!
هزینه را هنگام ایجاد آن دادن (نه از پیش)
(قدیمی) خداحافظ!، بسلامت!
(عامیانه) خدا یارت باشد!، دست علی به همراهت!، موفق باشی!
آنچه را که به دیگران پند میدهی، خودت هم انجام بده/ اول خودت را اصلاح کن، بعد دیگران را
before you could say jack robinson
(انگلیس) زود، در یک آن، در همان
خدا از دلت بشنود!، صددر صد موافقم!
(عامیانه) نه بابا!، راستی میگی!، عجب!
(عامیانه) راست گفتی!، درست است!
you scratch my back and i'll scratch yours
اگر تو به من کمک کنی من هم به تو کمک خواهم کرد
کون لق (تو و اون و غیره)
(عامیانه) خدانگهدار، خداحافظ، به امید دیدار
عاقبت جوینده یابنده بود
خجالت بکش! (یا بکشند و غیره)، خجلت دارد!
(you can't) teach an old dog new tricks
به آدم پیر یا کهنه کار نمیشود روش تازه آموخت
(عامیانه) بگذار ببینم، بهتر است که، از من بشنو
راستش را بخواهی (بخواهید)، راستی
(عامیانه) کاملاً موافقم!، نیازی به گفتن ندارد!، خودم بهتر میدانم!
دوباره شروع کردی! ول کن نیستی!
راستش را بخواهی، بهراستی
خواهش میکنم (در پاسخ به تشکر)
(عامیانه) و غیره
(درست) همانطوری که شما بخواهید، به میل تو
میدونی
قبوله، حله، باشه، موافقم
(you're) damned if you do and damned if you don't
مورد انتقاد قرار گرفتن تحت هر شرایطی، در هر صورت مورد انتقاد بودن
دست بجنبون (دیر بجنبی، ضرر کردی) (دست نجنبونی، کلاهت پس معرکهست) (دیر بجنبی، باختی)
cross that bridge when you come to it
«چو فردا شود، فکر فردا کنیم» (نگران چیزی که هنوز اتفاق نیفتاده است، نباش)
بیگدار به آب نزن، قبلاز عمل فکر کن، سنجیده عمل کن (گزنکرده، پاره نکن)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «you» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/you