آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ شهریور ۱۴۰۴

    Every

    ˈevri ˈevri

    معنی every | جمله با every

    adjective A1

    هر، همه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    every man and woman

    هر مرد و زن

    Every teacher knows this.

    هر معلمی این را می‌داند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    every few days

    هر چند روز یک بار

    every year

    هر سال

    every day

    هر روز

    to work hard for every penny

    برای هر شاهی جان کندن

    Every citizen was there.

    همه‌ی شهروندان آنجا بودند.

    They have every needed facility.

    آنان همه‌ی تسهیلات لازم را دارا می‌باشند.

    Every student passed (the test).

    همه‌ی شاگردان (امتحان را) قبول شدند.

    I have read every one of his books.

    من همه‌ی کتاب‌های او را خوانده‌ام.

    I listened to her every word.

    به همه‌ی حرف‌های او گوش فرا دادم.

    They gave me every opportunity to learn and practice.

    آن‌ها به من هرگونه فرصت برای یادگیری و تمرین را دادند.

    Take this medicine every three hours.

    این دارو را هر سه ساعت بخورید.

    I have every confidence in her.

    به او اعتماد کامل دارم.

    Write on every other line.

    یک سطر در میان بنویسید.

    I see him every other day.

    یک روز در میان او را می‌بینم.

    every other year

    هر دو سال یکبار

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد every

    1. adjective each, all
      Synonyms:
      all whole without exception each one

    Collocations

    every other

    یکی در میان

    Idioms

    every cloud has a silver lining

    در پس هر دشواری گشایشی است (در ناامیدی بسی امید است، پایان شب سیه سپید است) (پس از تیرگی، روشنی گیرد آب، برآید پس‌از تیره‌شب، آفتاب) (خدا گر ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری)

    every dog has his day

    نوبت خوش‌شانسی هر کسی روزی فرا می‌رسد.

    دیر یا زود نوبت موفقیت هرکسی فرا خواهد رسید

    every man for himself

    حساب هرکسی سوا است، هرکس (باید) به فکر خودش باشد

    every which way

    (عامیانه) 1- به هر سو، از هر سو 2- با کمال بی‌نظمی، به‌طور درهم و برهم، الله‌بختی

    سوال‌های رایج every

    معنی every به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «every» در زبان فارسی به «هر» یا «همه‌ی» ترجمه می‌شود و بسته به جمله و زمینه‌ی استفاده می‌تواند معانی متفاوتی داشته باشد.

    کلمه‌ی «every» برای اشاره به تمام اعضای یک گروه یا مجموعه، به طور جداگانه و بدون استثنا به کار می‌رود. وقتی از «every» استفاده می‌کنیم، تأکید بر این است که هر یک از اجزاء گروه به تنهایی مورد نظر است و نه فقط گروه به صورت کلی. به عنوان مثال، جمله‌ی «Every student in the class passed the exam» نشان می‌دهد که هر دانش‌آموز به صورت جداگانه در امتحان موفق شده است و این موفقیت منحصر به گروه یا اکثریت نیست. این ویژگی باعث می‌شود «every» ابزاری قوی برای بیان جامعیت و کلیت باشد.

    «Every» معمولاً با اسامی قابل شمارش مفرد به کار می‌رود و نقش صفت تعیین‌کننده را دارد. به این معنا که به جای استفاده از واژه‌هایی مانند «all» که بیشتر بر کل گروه تأکید دارد، «every» به هر عضو جداگانه توجه می‌کند. برای نمونه، جمله‌ی «I go to the gym every day» بیانگر این است که فعالیت رفتن به باشگاه به طور مستمر و بدون استثنا در هر روز انجام می‌شود. این کاربرد نشان‌دهنده‌ی تکرار و نظم زمانی است و در بیان روال‌ها و عادات روزمره بسیار کاربردی است.

    علاوه بر این، «every» در عبارات ترکیبی مانند «every now and then»، «every other day» یا «every single one» به منظور بیان تناوب، جزئیات یا تأکید بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای مثال، «every other day» نشان‌دهنده‌ی تکرار فعالیت‌ها به صورت یک روز در میان است، در حالی که «every single one» تأکیدی قوی بر تمام اجزاء دارد. این انعطاف کاربردی باعث شده است که «every» در مکالمات روزمره، نوشتار رسمی و ادبیات کاربرد گسترده‌ای داشته باشد.

    از نظر ادبی و معنایی، «every» می‌تواند حس کلیت، نظم و پیوستگی را منتقل کند. نویسندگان و سخنرانان از آن برای تأکید بر اهمیت، تکرار یا فراگیری موضوعات استفاده می‌کنند. برای مثال، در جمله‌ی «Every heart has its own story»، واژه‌ی «every» بر این نکته تأکید می‌کند که هر فرد بدون استثنا تجربه‌ها و داستان‌های منحصر به فردی دارد، و این بیانگر اهمیت فردیت و جزئیات است.

    «every» یک واژه‌ی کلیدی در زبان انگلیسی است که به بیان جامعیت، تکرار و توجه به جزئیات کمک می‌کند. با فهم درست کاربردهای آن، زبان‌آموزان می‌توانند جملات خود را دقیق‌تر و طبیعی‌تر بسازند، و هم در نوشتار رسمی و علمی و هم در مکالمات روزمره تأکید و وضوح بیشتری ایجاد کنند. این واژه یکی از ابزارهای مهم برای نشان دادن نظم، ترتیب و تکرار در زبان انگلیسی محسوب می‌شود.

    ارجاع به لغت every

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «every» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/every

    لغات نزدیک every

    • - evert
    • - evertor
    • - every
    • - every bit as
    • - every cloud has a silver lining
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.