هر، همه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
every man and woman
هر مرد و زن
Every teacher knows this.
هر معلمی این را میداند.
every few days
هر چند روز یک بار
every year
هر سال
every day
هر روز
to work hard for every penny
برای هر شاهی جان کندن
Every citizen was there.
همهی شهروندان آنجا بودند.
They have every needed facility.
آنان همهی تسهیلات لازم را دارا میباشند.
Every student passed (the test).
همهی شاگردان (امتحان را) قبول شدند.
I have read every one of his books.
من همهی کتابهای او را خواندهام.
I listened to her every word.
به همهی حرفهای او گوش فرا دادم.
They gave me every opportunity to learn and practice.
آنها به من هرگونه فرصت برای یادگیری و تمرین را دادند.
Take this medicine every three hours.
این دارو را هر سه ساعت بخورید.
I have every confidence in her.
به او اعتماد کامل دارم.
Write on every other line.
یک سطر در میان بنویسید.
I see him every other day.
یک روز در میان او را میبینم.
every other year
هر دو سال یکبار
یکی در میان
every cloud has a silver lining
در پس هر دشواری گشایشی است (در ناامیدی بسی امید است، پایان شب سیه سپید است) (پس از تیرگی، روشنی گیرد آب، برآید پساز تیرهشب، آفتاب) (خدا گر ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری)
نوبت خوششانسی هر کسی روزی فرا میرسد.
دیر یا زود نوبت موفقیت هرکسی فرا خواهد رسید
حساب هرکسی سوا است، هرکس (باید) به فکر خودش باشد
(عامیانه) 1- به هر سو، از هر سو 2- با کمال بینظمی، بهطور درهم و برهم، اللهبختی
کلمهی «every» در زبان فارسی به «هر» یا «همهی» ترجمه میشود و بسته به جمله و زمینهی استفاده میتواند معانی متفاوتی داشته باشد.
کلمهی «every» برای اشاره به تمام اعضای یک گروه یا مجموعه، به طور جداگانه و بدون استثنا به کار میرود. وقتی از «every» استفاده میکنیم، تأکید بر این است که هر یک از اجزاء گروه به تنهایی مورد نظر است و نه فقط گروه به صورت کلی. به عنوان مثال، جملهی «Every student in the class passed the exam» نشان میدهد که هر دانشآموز به صورت جداگانه در امتحان موفق شده است و این موفقیت منحصر به گروه یا اکثریت نیست. این ویژگی باعث میشود «every» ابزاری قوی برای بیان جامعیت و کلیت باشد.
«Every» معمولاً با اسامی قابل شمارش مفرد به کار میرود و نقش صفت تعیینکننده را دارد. به این معنا که به جای استفاده از واژههایی مانند «all» که بیشتر بر کل گروه تأکید دارد، «every» به هر عضو جداگانه توجه میکند. برای نمونه، جملهی «I go to the gym every day» بیانگر این است که فعالیت رفتن به باشگاه به طور مستمر و بدون استثنا در هر روز انجام میشود. این کاربرد نشاندهندهی تکرار و نظم زمانی است و در بیان روالها و عادات روزمره بسیار کاربردی است.
علاوه بر این، «every» در عبارات ترکیبی مانند «every now and then»، «every other day» یا «every single one» به منظور بیان تناوب، جزئیات یا تأکید بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. برای مثال، «every other day» نشاندهندهی تکرار فعالیتها به صورت یک روز در میان است، در حالی که «every single one» تأکیدی قوی بر تمام اجزاء دارد. این انعطاف کاربردی باعث شده است که «every» در مکالمات روزمره، نوشتار رسمی و ادبیات کاربرد گستردهای داشته باشد.
از نظر ادبی و معنایی، «every» میتواند حس کلیت، نظم و پیوستگی را منتقل کند. نویسندگان و سخنرانان از آن برای تأکید بر اهمیت، تکرار یا فراگیری موضوعات استفاده میکنند. برای مثال، در جملهی «Every heart has its own story»، واژهی «every» بر این نکته تأکید میکند که هر فرد بدون استثنا تجربهها و داستانهای منحصر به فردی دارد، و این بیانگر اهمیت فردیت و جزئیات است.
«every» یک واژهی کلیدی در زبان انگلیسی است که به بیان جامعیت، تکرار و توجه به جزئیات کمک میکند. با فهم درست کاربردهای آن، زبانآموزان میتوانند جملات خود را دقیقتر و طبیعیتر بسازند، و هم در نوشتار رسمی و علمی و هم در مکالمات روزمره تأکید و وضوح بیشتری ایجاد کنند. این واژه یکی از ابزارهای مهم برای نشان دادن نظم، ترتیب و تکرار در زبان انگلیسی محسوب میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «every» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/every