آخرین به‌روزرسانی:

پیش پا افتاده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / pishepaa 'oftaade /

commonplace, platitudinous, trite, banal, petty, common, trivial, paltry, trifling, mediocre, picayune, threadbare, garden-variety, prosaic, mundane, hackneyed, campy

بی‌ارزش، بی‌اهمیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

این موضوع پیش‌پاافتاده توجه شنوندگان را جلب نخواهد کرد.

This commonplace topic will not draw the audience's attention.

کارم برایم پیش‌پاافتاده است چون هر روز کار یکسانی انجام می‌دهم.

I find my job to be mundane because I do the same thing every day.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پیش پا افتاده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیش پا افتاده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیش پا افتاده

لغات نزدیک پیش پا افتاده

پیشنهاد بهبود معانی