فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Viral

ˈvaɪrəl ˈvaɪərəl

شکل جمع:

virals

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

خبرساز (چیزی که به‌سرعت در فضای اجتماعی منتشر و شناخته می‌شود)

The viral post generated thousands of likes and shares.

این پست خبرساز هزاران لایک و اشتراک‌گذاری داشت.

The viral news took the internet by storm.

این آوازه‌های خبرساز در اینترنت طوفان به پا کرد.

adjective

ویروسی، وابسته به ویروس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The viral outbreak caused widespread panic.

شیوع ویروس باعث وحشت همگانی شد.

The viral outbreak spread rapidly throughout the city.

شیوع ویروس به‌سرعت در سراسر شهر گسترش یافت.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت viral

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «viral» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/viral

لغات نزدیک viral

پیشنهاد بهبود معانی