فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

درحال به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فوراً

فونتیک فارسی

dar haal
قید

just then, presently, right away, on the spot

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

درحال احساس بهتری کردم.

I felt better right away.

درحال خواندن کتاب بود و در همین حال تلفن زنگ خورد.

She was reading a book, and presently, the phone rang.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت درحال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درحال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/درحال

لغات نزدیک درحال

پیشنهاد بهبود معانی