بهسلامتی از سختیها عبور کردن. تاب آوردن. تحمل کردن. دوران سختی را تحمل کردن.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Break ups are hard, but you have to try to weather the storm.
جدایی سخت است؛ اما باید سعی کنی طاقت بیاوری.
After my dad lost his job, we all worked hard to weather the storm as a family.
بعد از آن که پدرم کارش را از دست داد، همهی ما سخت کار کردیم تا به عنوان یک خانواده سختی را تحمل کنیم.
I'm sure we'll be able to weather the storm if we stick together.
من مطمئنم اگر با هم بمانیم، میتوانیم سختی را تحمل کنیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «weather the storm» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/weather-the-storm