با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Colossus

kəˈlɑːsəs kəˈlɒsəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

چیز غول‌پیکر و گنده، عظیم‌الجثه، هیکلی
- a stone colossus of a rain goddess
- بزرگ تندیس سنگی الهه‌ی باران
- Newton was a colossus of the scientific world.
- نیوتن غول دنیای علم بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد colossus

  1. noun giant thing
    Synonyms: behemoth, Cyclops, Gargantua, giant, Godzilla, Goliath, Hercules, leviathan, mammoth, Samson, titan

ارجاع به لغت colossus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «colossus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/colossus

لغات نزدیک colossus

پیشنهاد بهبود معانی