آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ شهریور ۱۴۰۴

    Strict

    strɪkt strɪkt

    صفت تفضیلی:

    stricter

    صفت عالی:

    strictest

    معنی strict | جمله با strict

    adjective B1

    سخت، اکید، سخت‌گیر، محکم، قاطع، شدید

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    There are strict limits on the amount of money you can take out of the country.

    محدودیت‌های قاطعانه‌ای در مورد میزان پولی که می‌توانید از کشور خارج کنید، وجود دارد.

    The judge was known for being strict in his punishments.

    قاضی به‌خاطر سخت‌گیری در مجازات‌ها شناخته می‌شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a strict father

    یک پدر سختگیر

    strict regulations concerning alcoholic drinks

    مقررات سخت در‌مورد نوشابه‌های الکلی

    the strict observance of the law

    پیروی بی‌چون‌و‌چرا از قانون

    strict discipline

    انضباط شدید

    the officer's strict orders to the guards

    دستورات اکید افسر به نگهبانان

    Smoking is strictly prohibited.

    سیگار کشیدن مطلقاً ممنوع است.

    adjective C2

    دقیق، موبه‌مو، صحیح، درست

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The scientist followed a strict method to replicate the experiment.

    دانشمند، روشی دقیق را برای تکرار آزمایش دنبال کرد.

    The professor demanded a strict translation of the poem.

    استاد، ترجمه‌ای دقیق از شعر خواست.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    in the strict sense of the word

    در معنی دقیق آن واژه

    a strict interpretation of this poem

    برداشت دقیقی از این شعر

    a strict translation

    ترجمه‌ی دقیق

    strict secrecy

    راز‌پوشی کامل

    the strict truth

    واقعیت درست

    a strict stem

    ساقه‌ی راست

    adjective B2

    متعصب، پایبند، سرسخت

    Her strict adherence to traditional customs impressed the elders.

    پایبندی متعصبانه‌ی او به آداب‌ورسوم سنتی، بزرگان را تحت‌تأثیر قرار داد.

    As a strict pacifist, he refused to take part in any kind of military activity.

    به‌عنوان صلح‌طلبی پایبند، از شرکت در هرگونه فعالیت نظامی خودداری کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد strict

    1. adjective authoritarian
      Synonyms:
      stern hard firm severe rigid tough harsh exacting oppressive dour grim straight set uptight austere stringent draconian iron-fisted strait-laced unsparing disciplinary forbidding no-nonsense puritanical square stuffy dead set scrupulous punctilious prudish picky stickling hard-boiled unpermissive rigorous
      Antonyms:
      tolerant lenient flexible tractable yielding amenable easy-going
    1. adjective accurate, absolute
      Synonyms:
      true right exact precise complete total perfect faithful close just absolute utter meticulous particular religious scrupulous undistorted veracious veridical
      Antonyms:
      inaccurate uncertain indefinite

    سوال‌های رایج strict

    صفت تفضیلی strict چی میشه؟

    صفت تفضیلی strict در زبان انگلیسی stricter است.

    صفت عالی strict چی میشه؟

    صفت عالی strict در زبان انگلیسی strictest است.

    ارجاع به لغت strict

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «strict» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/strict

    لغات نزدیک strict

    • - stricken
    • - strickle
    • - strict
    • - striction
    • - strictly
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین کردن وهله
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.