با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Spinach

ˈspɪnɪdʒ / / -ɪtʃ ˈspɪnɪdʒ / / -ɪtʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun B1
( spinage ) (گیاه‌شناسی) اسفناج، خوراک اسفناج
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spinach

  1. noun Southwestern Asian plant widely cultivated for its succulent edible dark green leaves
    Synonyms: spinach plant, prickly-seeded spinach, spinacia-oleracea

ارجاع به لغت spinach

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spinach» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spinach

لغات نزدیک spinach

پیشنهاد بهبود معانی