آخرین به‌روزرسانی:

Video

ˈvɪdioʊ ˈvɪdiəʊ

گذشته‌ی ساده:

videoed

شکل سوم:

videoed

سوم‌شخص مفرد:

videos

وجه وصفی حال:

videoing

شکل جمع:

videos

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable A2

ویدئو (ضبط تصاویر متحرک و صدا به‌ویژه به‌صورت فایل دیجیتال و DVD و غیره)

We need to edit the video before we can upload it to the website.

پیش از اینکه بتوانیم ویدئو را در وبگاه بارگذاری کنیم، باید آن را تدوین کنیم.

I love watching funny videos on the internet.

عاشق تماشای ویدئوهای خنده‌دار در اینترنت هستم.

noun countable A2

موسیقی نماهنگ، ویدئو، فیلم (کوتاه) (که آهنگ را با تصویر تلفیق می‌کند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The video went viral.

این نماهنگ پربازدید شد.

The director won an award for his video.

این کارگردان برای فیلمش برنده‌ی جایزه شد.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی ویدئو (دستگاهی برای پخش و ضبط ویدئو روی نوار کاست)

The video stopped working.

ویدئو از کار افتاد.

The old video still works perfectly.

ویدئوی قدیمی هنوز هم عالی کار می‌کند.

adjective

ویدئویی، تصویری

video call

تماس ویدئویی

video door entry

آیفون تصویری

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The video presentation captured everyone's attention.

ارائه‌ی تصویری توجه همه را به خود جلب کرد.

adjective

مربوط به تلویزیون، تلویزیونی

The video channel provided live coverage of the sports event.

شبکه‌ی تلویزیونی این رویداد ورزشی را به‌صورت زنده پوشش داد.

The video channel was experiencing technical difficulties, so I couldn't watch my favorite show.

شبکه‌ی تلویزیونی مشکلات فنی داشت، بنابراین نتوانستم برنامه‌ی محبوبم را ببینم.

verb - transitive

ضبط کردن (از تلویزیون یا استفاده از دوربین فیلم‌برداری)

Please video the interview.

لطفاً مصاحبه را ضبط کنید.

I will video the concert so we can watch it later.

کنسرت را ضبط خواهم کرد تا بعداً آن را تماشا کنیم.

noun

تلویزیون

Let's turn on the video.

بیا تلویزیون رو روشن کنیم.

Can you change the channel on the video?

آیا می‌شه کانال تلویزیون رو عوض کنی؟

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد video

  1. noun, adjective related to the televised image
    Synonyms:
    television TV program recorded taped broadcast prerecorded telegenic canned music video promotional film

ارجاع به لغت video

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «video» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/video

لغات نزدیک video

پیشنهاد بهبود معانی