شکل جمع:
fightersرزمنده، جنگکننده، جنگنده، مشتباز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
one of the fighters (who were) in charge of defending the base
یکی از جنگاورانی که دفاع پایگاه را بهعهده داشتند
a heavyweight fighter
مشتباز سنگینوزن
Our fighter planes brought down two enemy bombers.
هواپیماهای شکاری ما دو بمبافکن دشمن را به زیر آوردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fighter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fighter