با چنگ و دندان جنگیدن، با تمام قوا جنگیدن، با همهی وجود جنگیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He had to fight tooth and nail for his rights at the workplace.
او مجبور بود برای حقوقش در محل کار با چنگ و دندان بجنگد.
They fought tooth and nail against the unfair policies imposed by the government.
آنها با تمام قوا در برابر سیاستهای تحمیلی ناعادلانهی دولت مبارزه کردند.
She fought tooth and nail to keep her dream alive despite the challenges.
او علیرغم چالشها با همهی وجود تلاش کرد تا رویای خود را زنده نگه دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fight tooth and nail» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fight-tooth-and-nail