آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۱ خرداد ۱۴۰۳

    GI

    ˌdʒiː ˈaɪ ˌdʒiː ˈaɪ

    شکل جمع:

    gis

    توضیحات:

    شکل نوشتاری دیگر این لغت در حالت جمع: GI's

    GI در معنای دوم مخفف لغت glycaemic index، در معنای سوم مخفف gastrointestinal و در معنای آخر مخفف gill است.

    معنی GI | جمله با GI

    adjective noun countable informal

    (مربوط به) سرباز (ارتش آمریکا)

    The GI strode confidently through the war-torn streets.

    سرباز بی‌پروا در خیابان‌های جنگ‌زده قدم زد.

    A weary GI sat by the campfire, lost in thought.

    یک سرباز خسته کنار آتش نشسته بود و در فکر فرو رفته بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The GI uniform was neat.

    لباس سربازی مرتب بود.

    abbreviation singular

    شاخص گلایسمی، شاخص قند خون

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    GI of foods indicates their impact on blood sugar levels.

    شاخص گلایسمی غذاها نشان‌دهنده‌ی تأثیر آن‌ها بر سطح قند خون است.

    Monitoring the GI of meals is crucial for diabetic individuals.

    نظارت بر شاخص گلایسمی وعده‌های غذایی برای افراد دیابتی بسیار مهم است.

    abbreviation adjective

    پزشکی وابسته به دستگاه گوارش، گوارشی، معده‌ای-روده‌ای

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    The GI surgeon was highly skilled.

    جراح دستگاه گوارش بسیار ماهر بود.

    He suffered from a chronic GI condition.

    او از یک بیماری مزمن گوارشی رنج می‌برد.

    abbreviation

    جانورشناسی آبشش

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    The fish uses its gi to extract oxygen from the water.

    این ماهی از آبشش خود برای دریافت اکسیژن از آب استفاده می‌کند.

    The frog's gis rapidly moved.

    آبشش‌های قورباغه به‌سرعت حرکت می‌کردند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد GI

    1. noun government issue; soldier
      Synonyms:
      soldier serviceperson gi joe army personnel enlisted person doughboy

    سوال‌های رایج GI

    شکل جمع GI چی میشه؟

    شکل جمع GI در زبان انگلیسی GIs است.

    ارجاع به لغت GI

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «GI» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gi

    لغات نزدیک GI

    • - ghq
    • - ghz
    • - GI
    • - gi joe
    • - giant
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.