فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

GI

ˌdʒiː ˈaɪ ˌdʒiː ˈaɪ

شکل جمع:

gis

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت در حالت جمع: GI's

GI در معنای دوم مخفف لغت glycaemic index، در معنای سوم مخفف gastrointestinal و در معنای آخر مخفف gill است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable informal

(مربوط به) سرباز (ارتش آمریکا)

The GI strode confidently through the war-torn streets.

سرباز بی‌پروا در خیابان‌های جنگ‌زده قدم زد.

A weary GI sat by the campfire, lost in thought.

یک سرباز خسته کنار آتش نشسته بود و در فکر فرو رفته بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The GI uniform was neat.

لباس سربازی مرتب بود.

abbreviation singular

شاخص گلایسمی، شاخص قند خون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

GI of foods indicates their impact on blood sugar levels.

شاخص گلایسمی غذاها نشان‌دهنده‌ی تأثیر آن‌ها بر سطح قند خون است.

Monitoring the GI of meals is crucial for diabetic individuals.

نظارت بر شاخص گلایسمی وعده‌های غذایی برای افراد دیابتی بسیار مهم است.

abbreviation adjective

پزشکی وابسته به دستگاه گوارش، گوارشی، معده‌ای-روده‌ای

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

The GI surgeon was highly skilled.

جراح دستگاه گوارش بسیار ماهر بود.

He suffered from a chronic GI condition.

او از یک بیماری مزمن گوارشی رنج می‌برد.

abbreviation

جانورشناسی آبشش

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

The fish uses its gi to extract oxygen from the water.

این ماهی از آبشش خود برای دریافت اکسیژن از آب استفاده می‌کند.

The frog's gis rapidly moved.

آبشش‌های قورباغه به‌سرعت حرکت می‌کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد GI

  1. noun government issue; soldier
    Synonyms:
    soldier serviceperson GI Joe army personnel enlisted person doughboy

ارجاع به لغت GI

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «GI» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gi

لغات نزدیک GI

پیشنهاد بهبود معانی