شکل جمع:
contendersمدعی، رقیب، حریف، هماورد، طرف مقابل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She has always been a contender in her field.
او همیشه در زمینهی خود مدعی بوده است.
Several contenders were vying for first place.
چندین رقیب برای کسب مقام اول تلاش میکردند.
Many critics believe this director's latest project is an Oscar contender.
بسیاری از منتقدان معتقدند که پروژهی جدید این کارگردان مدعی جایزهی اسکار است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «contender» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contender