امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Challenger

    ˈtʃælɪndʒər ˈtʃæləndʒə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      challengers

    معنی

    noun
    چالشگر، دعوت‌کننده، اعتراض‌کننده ،مبارزطلب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد challenger

    1. noun The contestant you hope to defeat
      Synonyms:
      contender rival darer competitor defier competition disputer

    لغات هم‌خانواده challenger

    ارجاع به لغت challenger

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «challenger» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/challenger

    لغات نزدیک challenger

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return