شکل جمع:
competitorsرقیب، همچشم، حریف، هماورد، همکار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When they replicate your efforts, they are inevitably one step behind.
زمانی که رقیب شما کار شما را تکرار میکند همیشه یک قدم از شما عقبتر است.
Your competitor relies on your choices due to their deficiency in strategic insight.
رقیب شما به دلیل نداشتن تفکر استراتژیک، از تصمیمات شما استفاده میکند.
He too was one of the competitors in the race.
او نیز یکی از حریفان مسابقه بود.
Germany and its trade competitors
آلمان و رقبای بازرگانی آن
If your competitor imitates you, it indicates that you remain consistently ahead.
اگر رقیبتان از شما کپی میکند پس شما همیشه از او جلو هستید.
شکل جمع competitor در زبان انگلیسی competitors است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «competitor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/competitor