امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Antagonist

ænˈtæɡənɪst ænˈtæɡənɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    antagonists

معنی و نمونه‌جمله

noun
هماورد، مخالف، ضد، رقیب، دشمن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Afrasiab was Rustam's antagonist.
- افراسیاب هماورد رستم بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد antagonist

  1. noun person causing problem
    Synonyms:
    adversary angries bad person bandit competitor contender crip enemy foe match opponent opposer opposite number oppugnant rival
    Antonyms:
    ally protagonist supporter

ارجاع به لغت antagonist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «antagonist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/antagonist

لغات نزدیک antagonist

پیشنهاد بهبود معانی