گذشتهی ساده:
competedشکل سوم:
competedسومشخص مفرد:
competesوجه وصفی حال:
competingرقابت کردن، همچشمی کردن، مسابقه دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Their products compete directly with ours.
محصولات آنها مستقیما با محصولات ما در حال رقابتاند.
Some of our factories can compete against foreign manufacturers.
برخی از کارخانههای ما میتوانند با سازندگان خارجی رقابت کنند.
He, too, competed in the Olympic games.
او هم در مسابقات المپیک شرکت کرد.
There are two competing theories about the cause of this phenomenon.
دو فرضیهی متضاد دربارهی علت این پدیده وجود دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «compete» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compete