گذشتهی ساده:
wrestledشکل سوم:
wrestledسومشخص مفرد:
wrestlesوجه وصفی حال:
wrestlingشکل جمع:
wrestlesکشتی گرفتن، گلاویز شدن، دست به گریبان شدن، سروکله زدن، تقلا کردن، کشتی، کشمکش، تقلا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company is wrestling with grave financial problems.
شرکت با مسائل سخت مالی دست به گریبان است.
Wrestling is popular in Iran.
در ایران کشتی از محبوبیت برخوردار است.
Rustam wrestled with him and threw him to the ground.
رستم با او کشتی گرفت و او را بر زمین افکند.
Five workers wrestled the boulder into place.
پنج کارگر تخته سنگ را در جای خود قرار دادند.
We wrestled the cotton bales onto the truck.
عدلهای پنبه را با زحمت به داخل کامیون کشیدیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wrestle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wrestle