امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Grapple

ˈɡræpl ˈɡræpl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    grappled
  • شکل سوم:

    grappled
  • سوم‌شخص مفرد:

    grapples
  • وجه وصفی حال:

    grappling
  • شکل جمع:

    grapples

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
چنگ، قلاب، گلاویزی، دست‌به‌گریبانی، دست‌به‌گریبان شدن، گلاویز شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- A tramp grappled him in the street.
- در خیابان ولگردی با او دست به گریبان شد.
- to grapple with problems
- با مصائب دست و پنجه نرم کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grapple

  1. verb grab, wrestle
    Synonyms:
    catch take seize grasp hold clutch grip snatch tackle face deal with encounter fight battle combat struggle wrestle confront contend engage attack clash do battle cope nail nab fasten hug clasp hook tussle scuffle close take on
    Antonyms:
    release let go

ارجاع به لغت grapple

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grapple» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grapple

لغات نزدیک grapple

پیشنهاد بهبود معانی