فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Grappling
ˈɡræpl̩ɪŋ
ˈɡræpl̩ɪŋ
گذشته‌ی ساده:
grappledشکل سوم:
grappledسوم‌شخص مفرد:
grapplesمعنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
noun
uncountable
(در ورزش یا مبارزه) گلاویزی، مبارزه، درگیری
The wrestler showed great skill in grappling with his opponent during the match.
کشتی‌گیر مهارتی عالی در گلاویزی با حریفش در طول بازی نشان داد.
grappling techniques in training
تکنیک‌های مبارزه در تمرین
مترادف و متضاد grappling
-
verb come to terms withSynonyms:dealing managing struggling engaging attacking contending gripping grabbing seizing grasping wrestling clutching closing groping clasping clenching clawingAntonyms:releasing
-
verb to contend with an opponent at close quarters, as by attempting to throw him or herSynonyms:wrestling scuffling tussling closing catching hooking
-
noun the sport of hand-to-hand struggle between unarmed contestants who try to throw each other downSynonyms:wrestling wrestle grapple hand-to-hand struggle rassling
ارجاع به لغت grappling
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «grappling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grappling
لغات نزدیک grappling
- - grappa
- - grapple
- - grappling
- - grappling iron
- - grapy