گذشتهی ساده:
contendedشکل سوم:
contendedسومشخص مفرد:
contendsوجه وصفی حال:
contendingستیزه کردن، مخالفت کرده با، رقابت کردن، ادعا کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He had many problems to contend with.
او با مسائل زیادی در ستیز بود.
contending groups
گروههای همستیز
to contend for a prize
برای جایزه رقابت کردن
We contend that he is guilty.
ما معتقدیم که او گناهکار است.
He contended that literature must serve a moral purpose.
او استدلال میکرد که ادبیات باید هدف اخلاقی داشته باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «contend» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contend