فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Come At

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb
    حمله کردن، حملات پی‌درپی کردن
  • phrasal verb
    رسیدن، نزدیک شدن، نائل شدن
  • phrasal verb
    شرایطی را پذیرفتن، موافقت کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد come at

  1. phrasal verb reach, attain
    Synonyms: accomplish, achieve, discover, feel for, find, grasp, succeed, touch, win
  2. phrasal verb attack
    Synonyms: assail, assault, charge, fall upon, fly at, go for, invade, light into, rush
  3. phrasal verb Accept (a situation); to agree to do

ارجاع به لغت come at

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «come at» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/come-at

لغات نزدیک come at

پیشنهاد بهبود معانی