فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Emulate

ˈemjəleɪt ˈemjəleɪt ˈemjəleɪt

گذشته‌ی ساده:

emulated

شکل سوم:

emulated

سوم‌شخص مفرد:

emulates

وجه وصفی حال:

emulating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive formal

تقلید کردن، الگوبرداری کردن، دنباله‌روی کردن، پیروی کردن

Some Protestants emulated this practice.

برخی از پروتستان‌ها از این روش پیروی کردند.

Book covers which one way or another emulate leather.

جلدهای کتاب که به طرق گوناگون از چرم الگوبرداری کرده‌اند.

verb - transitive

چشم‌وهم‌چشمی کردن، رقابت کردن، برابری کردن، هماوردی کردن، برتری‌ جستن، پیشی گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

She tried to emulate her elder brother in sports.

کوشید که در ورزش از برادر ارشد خود پیشی بگیرد.

She strives to emulate her sister's academic excellence by studying every day.

او تلاش می‌کند تا با هر روز مطالعه‌ کردن با برتری علمی خواهرش رقابت کند.

adjective

شبیه‌سازی، تقلیدکننده، مقلد، پیرو، تقلیدکار، دنباله‌رو، رقابت‌جو، برتری‌خواه

The artist's style is highly emulate, reminiscent of classical masters like Van Gogh or Monet.

سبک این هنرمند بسیار شبیه‎سازی‌شده است و یادآور استادان کلاسیک مانند ون‌گوگ یا مونه است.

She had an emulate talent for playing the piano.

او استعداد شبیه‌سازی در نواختن پیانو داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد emulate

  1. verb copy the actions of
    Synonyms:
    imitate copy follow mimic do ditto mirror compete rival challenge contend vie with compete with contend with rivalize follow suit take after do like go like make like pattern after follow the example of follow in footsteps outvie

ارجاع به لغت emulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emulate

لغات نزدیک emulate

پیشنهاد بهبود معانی