با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Emu

ˈiːmjuː ˌiːemˈjuː ˈiːmjuː ˌiː em ˈjuː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    emus

توضیحات

همچنین می‌توان از emeu به‌ جای emu استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جانورشناسی امو (شترمرغ استرالیایی)
    • - The emu was wandering around the farm.
    • - امو در اطراف مزرعه پرسه می‌زد.
    • - Emus grow to almost two metres and can run at nearly 50 kph.
    • - شترمرغ‌های استرالیایی تقریباً دو متر رشد می‌کنند و می‌توانند با سرعت نزدیک به ۵۰ کیلومتر بر ساعت بدوند.
  • abbreviation noun uncountable
    اقتصاد (European Monetary Union) اتحادیه‌ی پولی اروپا
    • - The EMU has been an important part of the European economy for the past two decades.
    • - اتحادیه‌ی پولی اروپا در دو دهه‌ی گذشته بخش مهمی از اقتصاد اروپا بوده است.
    • - The EMU has faced many challenges since its inception.
    • - اتحادیه‌ی پولی اروپا از زمان آغازبه‌کار خود با چالش‌های زیادی روبه‌رو بوده است.
  • abbreviation noun countable
    برق فیزیک (electromagnetic unit) واحد/یکای الکترومغناطیسی
    • - The EMU is used to measure the strength of electrical fields.
    • - از واحد الکترومغناطیسی برای اندازه‌گیری مقاومت میدان‌های الکتریکی استفاده می‌شود.
    • - The EMU measures the wavelength of light.
    • - واحد الکترومغناطیسی طول موج نور را اندازه‌گیری می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد emu

  1. noun Any of a family (Dromaiidae) of large, flightless Australian birds
    Synonyms: dromaius-novaehollandiae, Emu novaehollandiae
  2. noun Any of various systems of units for measuring electricity and magnetism
    Synonyms: electromagnetic-unit

ارجاع به لغت emu

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emu» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/emu

لغات نزدیک emu

پیشنهاد بهبود معانی