آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۲

    Warrant

    ˈwɔː- / / ˈwɑː- ˈwɒrənt

    شکل جمع:

    warrants

    معنی warrant | جمله با warrant

    noun verb - transitive C1

    سند عندالمطالبه، گواهی کردن، تضمین کردن، گواهی، حکم

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    a warrant on the city treasurer

    حواله به خزانه‌دار شهر

    a search warrant

    حکم بازرسی خانه (یا اداره و غیره)

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a warrant for your arrest

    حکم بازداشت شما

    His worth is warrant for his welcome hither.

    (شکسپیر) ارجمندی او ایجاب می‌کند که در اینجا به او خوشامد گفته شود.

    His actions were completely without warrant.

    اعمال او به هیچ‌وجه قابل‌توجیه نبودند.

    I warrant he will come when summoned.

    اطمینان می‌دهم که هرگاه احضار شود خواهد آمد.

    We hereby warrant that the said carpet is made in Kashan.

    بدین‌وسیله تضمین می‌کنیم که قالی مذکور بافت کاشان است.

    a pill warranted to cure measles

    قرصی که ضمانت ‌شده سرخک را درمان کند

    The law warrants this procedure.

    قانون این طرز عمل را مجاز می‌شناسد.

    These strange events warrant further attention.

    این رویدادهای عجیب‌و‌غریب توجه بیشتری را ایجاب می‌کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد warrant

    1. noun authorization
      Synonyms:
      permission permit license authority sanction right okay pass guarantee assurance basis authentication verification credential credentials go-ahead green light certificate pledge foundation security token commission passport earnest official document accreditation carte blanche testimonial tag sticker shingle pawn word ticket summons subpoena ducat
      Antonyms:
      breach break
    1. verb guarantee, justify, authorize
      Synonyms:
      authorize justify

    سوال‌های رایج warrant

    شکل جمع warrant چی میشه؟

    شکل جمع warrant در زبان انگلیسی warrants است.

    ارجاع به لغت warrant

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «warrant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/warrant

    لغات نزدیک warrant

    • - warper
    • - warplane
    • - warrant
    • - warrant officer
    • - warrantable
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.