با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Carte Blanche

ˈkɑːrtˈblænt͡ʃ ˈkɑːtˈblænt͡ʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cartes blanches

معنی و نمونه‌جمله

noun phrase
کارت سفید، کاغذ سفید، (مجازاً) اختیار تام، اختیار نامحدود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- They gave him cart blanche to negotiate with the rival companies.
- به او اختیار تام دادند که با شرکت‌های رقیب مذاکره کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد carte blanche

  1. noun complete authority
    Synonyms: blank check, franchise, free hand, free rein, freedom, full authority, full power, full power, authority, grant, latitude, leeway, license, no holds barred, permission, power of attorney, prerogative, sanction, say, say-so, unconditional authority, unconditional right, unrestricted authority, warrant

ارجاع به لغت carte blanche

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carte blanche» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carte-blanche

لغات نزدیک carte blanche

پیشنهاد بهبود معانی