گذشتهی ساده:
cartedشکل سوم:
cartedسومشخص مفرد:
cartsوجه وصفی حال:
cartingشکل جمع:
cartsارابه، گاری، چرخ
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
Fruit sellers pulled carts of fruits and vegetables along the streets.
میوهفروشها گاریهای میوه و سبزی را در خیابانها میکشیدند.
The soldiers' food rations were carted in every day.
سهمیهی خوراک سربازان هر روز با گاری تحویل داده میشد.
a cart loaded with hay
گاری پر از کاه
انگلیسی آمریکایی چرخدستی، سبد خرید
در انگلیسی بریتانیایی از trolley استفاده میشود.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She pushed a cart full of groceries through the parking lot.
او سبد خرید پر از مواد غذایی را در داخل پارکینگ هل داد.
He loaded the boxes onto a cart and wheeled them to the truck.
او جعبهها را روی چرخدستی گذاشت و آنها را به طرف کامیون برد.
انگلیسی آمریکایی سبد خرید (در خریدهای اینترنتی)
در انگلیسی بریتانیایی از basket استفاده میشود.
Review your cart before proceeding to checkout.
قبلاز ادامه به مرحلهی پرداخت، سبد خرید خود را بررسی کنید.
I accidentally removed the item from my cart.
بهاشتباه آن کالا را از سبد خریدم حذف کردم.
انگلیسی آمریکایی میز چرخدار، ترولی
در انگلیسی بریتانیایی از trolley استفاده میشود.
We bought a small serving cart for the dining room.
ما ترولی پذیرایی کوچکی برای اتاق غذاخوری خریدیم.
The server brought a dessert cart to the table.
پیشخدمت، میز چرخدار دسر را به میز آورد.
بردن، حمل کردن، کشیدن، جابهجا کردن (معمولاً با زحمت و سختی زیاد)
He carted his luggage across the train station.
او چمدانهایش را کشانکشان سرتاسر ایستگاه قطار حمل کرد.
They carted the old furniture out of the house.
آنها وسایل قدیمی را از خانه بیرون بردند.
(انگلیس) کامیون خاکروبه جمع کنی
کار وارونه کردن، کار غیرمنطقی کردن
کارها را خراب کردن، نقشه را بههم زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cart» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cart