امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Go-cart

    ˈɡoʊkɑːt ˈɡəʊkɑːt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    چارچوب غلتک‌دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می‌آموزند، روروک، گوکارت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد go-cart

    1. noun A small vehicle with four wheels in which a baby or child is pushed around
      Synonyms: baby-buggy, handcart, baby-carriage, carriage, perambulator, pushcart, pram, stroller, pushchair, pusher, cart
    2. noun An enclosing framework on casters or wheels; helps babies learn to walk
      Synonyms: walker, baby-walker

    ارجاع به لغت go-cart

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «go-cart» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/go-cart

    لغات نزدیک go-cart

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند