فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Pushchair

ˈpʊʃtʃer ˈpʊʃtʃer ˈpʊʃ-tʃeə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    (انگلیس) کالسکه‌ی بچه، صندلی چرخدار (برای بچه) (push-chair هم می‌نویسند)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pushchair

  1. noun A small vehicle with four wheels in which a baby or child is pushed around
    Synonyms: stroller, pram, baby-buggy, baby-carriage, carriage, perambulator, go-cart, pusher

ارجاع به لغت pushchair

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pushchair» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pushchair

لغات نزدیک pushchair

پیشنهاد بهبود معانی