آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۰ فروردین ۱۴۰۳

    Walker

    ˈwɒːkər ˈwɔːkə

    شکل جمع:

    walkers

    معنی walker | جمله با walker

    noun countable C1

    پیاده‌رونده، اهل پیاده‌روی (شخص)

    The elderly walker strolled through the park.

    پیاده‌رونده‌ی مسن در پارک قدم زد.

    Joining a group of walkers, she found motivation to stay active.

    او با پیوستن به گروهی از افراد اهل پیاده‌روی، برای فعال ماندن انگیزه پیدا کرد.

    noun countable

    روروک (برای کودکان)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The colorful walker entertained the baby for hours.

    روروک رنگارنگ کودک را ساعت‌ها سرگرم کرد.

    The walker provided a safe and enjoyable way for the baby to explore his surroundings.

    روروک راهی امن و لذت‌بخش برای کودک فراهم کرد تا محیط اطرافش را کشف کند.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی راه‌بر، واکر (ابزاری برای افراد کم‌توان یا مسن که به منظور حفظ تعادل خود در زمان راه رفتن به کمک نیاز دارند)

    The elderly man leaned on his walker.

    پیرمرد به راه‌بر خود تکیه داد.

    Grandma's walker made it easier for her to move around the house.

    واکر مادربزرگ حرکت در خانه را برای او آسان‌تر کرد.

    noun countable

    هم‌پا، اسکورت (مردی که در رویدادهای عمومی زنان سرشناس را همراهی می‌کند)

    She hired a walker to accompany her.

    اسکورتی را استخدام کرد تا او را همراهی کند.

    The walker accompanied her.

    هم‌پا او را همراهی کرد.

    noun

    کفش پیاده‌روی

    She tied the laces of her walker tightly.

    بندهای کفش پیاده‌روی‌اش را محکم بست.

    The new walkers provided unparalleled comfort on city streets.

    این کفش پیاده‌روی جدید راحتی بی‌نظیری را در خیابان‌های شهر به ارمغان آورد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد walker

    1. noun an enclosing framework on casters or wheels; helps babies learn to walk
      Synonyms:
      baby-walker go-cart stroller perambulator pedestrian passerby footer ambulator hiker wanderer roamer rambler rover wayfarer trekker pilgrim foot-passenger straggler hitchhiker
    1. noun A light enclosing framework (trade name Zimmer) with rubber castors or wheels and handles; helps invalids or the handicapped or the aged to walk
      Synonyms:
      zimmer-frame zimmer
    1. noun New Zealand runner who in 1975 became the first person to run a mile in less that 3 minutes and 50 seconds (born in 1952)
      Synonyms:
      John Walker
    1. noun United States writer (born in 1944)
      Synonyms:
      Alice Walker Alice Malsenior Walker

    سوال‌های رایج walker

    شکل جمع walker چی میشه؟

    شکل جمع walker در زبان انگلیسی walkers است.

    ارجاع به لغت walker

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «walker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/walker

    لغات نزدیک walker

    • - walkabout
    • - walkaway
    • - walker
    • - walkie-talkie
    • - walking
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.