شکل جمع:
walkersپیادهرونده، اهل پیادهروی (شخص)
The elderly walker strolled through the park.
پیادهروندهی مسن در پارک قدم زد.
Joining a group of walkers, she found motivation to stay active.
او با پیوستن به گروهی از افراد اهل پیادهروی، برای فعال ماندن انگیزه پیدا کرد.
روروک (برای کودکان)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The colorful walker entertained the baby for hours.
روروک رنگارنگ کودک را ساعتها سرگرم کرد.
The walker provided a safe and enjoyable way for the baby to explore his surroundings.
روروک راهی امن و لذتبخش برای کودک فراهم کرد تا محیط اطرافش را کشف کند.
انگلیسی آمریکایی راهبر، واکر (ابزاری برای افراد کمتوان یا مسن که به منظور حفظ تعادل خود در زمان راه رفتن به کمک نیاز دارند)
The elderly man leaned on his walker.
پیرمرد به راهبر خود تکیه داد.
Grandma's walker made it easier for her to move around the house.
واکر مادربزرگ حرکت در خانه را برای او آسانتر کرد.
همپا، اسکورت (مردی که در رویدادهای عمومی زنان سرشناس را همراهی میکند)
She hired a walker to accompany her.
اسکورتی را استخدام کرد تا او را همراهی کند.
The walker accompanied her.
همپا او را همراهی کرد.
کفش پیادهروی
She tied the laces of her walker tightly.
بندهای کفش پیادهرویاش را محکم بست.
The new walkers provided unparalleled comfort on city streets.
این کفش پیادهروی جدید راحتی بینظیری را در خیابانهای شهر به ارمغان آورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «walker» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/walker