با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Walker

ˈwɒːkər ˈwɔːkə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    walkers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
پیاده‌رونده، اهل پیاده‌روی (شخص)
- The elderly walker strolled through the park.
- پیاده‌رونده‌ی مسن در پارک قدم زد.
- Joining a group of walkers, she found motivation to stay active.
- او با پیوستن به گروهی از افراد اهل پیاده‌روی، برای فعال ماندن انگیزه پیدا کرد.
noun countable
روروک (برای کودکان)
- The colorful walker entertained the baby for hours.
- روروک رنگارنگ کودک را ساعت‌ها سرگرم کرد.
- The walker provided a safe and enjoyable way for the baby to explore his surroundings.
- روروک راهی امن و لذت‌بخش برای کودک فراهم کرد تا محیط اطرافش را کشف کند.
noun countable
انگلیسی آمریکایی راه‌بر، واکر (ابزاری برای افراد کم‌توان یا مسن که به منظور حفظ تعادل خود در زمان راه رفتن به کمک نیاز دارند)
- The elderly man leaned on his walker.
- پیرمرد به راه‌بر خود تکیه داد.
- Grandma's walker made it easier for her to move around the house.
- واکر مادربزرگ حرکت در خانه را برای او آسان‌تر کرد.
noun countable
هم‌پا، اسکورت (مردی که در رویدادهای عمومی زنان سرشناس را همراهی می‌کند)
- She hired a walker to accompany her.
- اسکورتی را استخدام کرد تا او را همراهی کند.
- The walker accompanied her.
- هم‌پا او را همراهی کرد.
noun
کفش پیاده‌روی
- She tied the laces of her walker tightly.
- بندهای کفش پیاده‌روی‌اش را محکم بست.
- The new walkers provided unparalleled comfort on city streets.
- این کفش پیاده‌روی جدید راحتی بی‌نظیری را در خیابان‌های شهر به ارمغان آورد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد walker

  1. noun An enclosing framework on casters or wheels; helps babies learn to walk
    Synonyms: pedestrian, hiker, wayfarer, pilgrim, wanderer, ambulator, trekker, rover, rambler, baby-walker, roamer, straggler, foot-passenger, passerby, perambulator, hitchhiker, stroller, footer, go-cart
  2. noun A light enclosing framework (trade name Zimmer) with rubber castors or wheels and handles; helps invalids or the handicapped or the aged to walk
    Synonyms: zimmer, zimmer-frame
  3. noun New Zealand runner who in 1975 became the first person to run a mile in less that 3 minutes and 50 seconds (born in 1952)
    Synonyms: John Walker
  4. noun United States writer (born in 1944)
    Synonyms: alice walker, Alice Malsenior Walker

ارجاع به لغت walker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «walker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/walker

لغات نزدیک walker

پیشنهاد بهبود معانی