با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Walkie-talkie

    ˌwɑːkiˈtɑːki ˌwɔːkiˈtɔːki
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین می‌توان از walky-talky به‌ جای walkie-talkie استفاده کرد.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    walkie-talkie, واکی‌تاکی (وسیله‌ای قابل حمل که امواج رادیویی را به‌صورت دوطرفه مخابره می‌کند)
    واکی‌تاکی (وسیله‌ای قابل حمل که امواج رادیویی را به‌صورت دوطرفه مخابره می‌کند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The soldiers used walkie-talkies to communicate with each other during their mission.
    - سربازان در طول مأموریتشان از واکی‌تاکی برای برقراری ارتباط با یکدیگر استفاده می‌کردند.
    - The park rangers relied on walkie-talkies to keep in touch with each other while patrolling the vast wilderness.
    - محیط‌بانان برای حفظ ارتباط با یکدیگر در حین گشت‌زنی در بیابان وسیع به واکی‌تاکی متکی بودند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد walkie-talkie

    1. noun Small portable radio link (receiver and transmitter)
      Synonyms: two-way radio, portable transmitter and receiver, field radio, walky-talky, intercom, pager

    ارجاع به لغت walkie-talkie

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «walkie-talkie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/walkie-talkie

    لغات نزدیک walkie-talkie

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی