آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Intercom

ˈɪntərkɑːm ˈɪntəkɒm

معنی intercom | جمله با intercom

noun

آمیزواج ( system intercommunication ) دستگاه مخابره داخل ساختمان

ترکیب کلمه‌های internal و communication است.

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

His voice came over the ship's intercom.

صدای او از پیام‌گیر کشتی به گوش رسید.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد intercom

  1. noun a communication system linking different rooms within a building or ship etc
    Synonyms:
    intercommunication-system

ارجاع به لغت intercom

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intercom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intercom

لغات نزدیک intercom

پیشنهاد بهبود معانی