گذشتهی ساده:
walkedشکل سوم:
walkedسومشخص مفرد:
walksگردش، قدمزنی، گامزنی، راه رونده، متحرک، سیار، درخور راه رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a walking trip through Scotland
سفر پیاده در اسکاتلند
he is a walking dictionary !
او یک دیکسیونر متحرک است!
a walking plough
گاوآهنی که باید آن را پیاده به جلو راند
Walking is good for the heart.
راه رفتن برای قلب خوب است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «walking» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/walking