فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ambulatory

ˈæmbjələˌtɔːri ˌæmbjuˈleɪtəri

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective

گردشی، گردنده، سیار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

an ambulatory patient

مریض قادر به راه رفتن

an ambulatory will

وصیت‌نامه‌ی قابل تغییر و فسخ

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ambulatory

  1. adjective changing position; able to move under own power
    Synonyms:
    roving vagrant ambulant itinerant vagabond peripatetic nomadic perambulatory perambulant
    Antonyms:
    steady unchanging stiff

ارجاع به لغت ambulatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ambulatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ambulatory

لغات نزدیک ambulatory

پیشنهاد بهبود معانی