فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ambuscade

ˌæmbəˈskeɪd ˌæmbəˈskeɪd

گذشته‌ی ساده:

ambuscaded

شکل سوم:

ambuscaded

سوم‌شخص مفرد:

ambuscades

وجه وصفی حال:

ambuscading

شکل جمع:

ambuscades

معنی

noun adverb

(نظ) کمین، کمینگاه، یکدسته نظامی کمین‌کرده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ambuscade

  1. noun an attack or stratagem for capturing or tricking an unsuspecting person
    Synonyms:
    trap ambush lying in wait
  1. verb to attack suddenly and without warning
    Synonyms:
    ambush surprise waylay lurk lie-in-wait bushwhack scupper

ارجاع به لغت ambuscade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ambuscade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ambuscade

لغات نزدیک ambuscade

پیشنهاد بهبود معانی