زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Itinerant

aɪˈtɪnrənt aɪˈtɪnrənt

معنی itinerant | جمله با itinerant

noun adjective

سیار، دوره‌گرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

an itinerant preacher

واعظ سیار

itinerant laborers

عمله‌های دوره‌گرد

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد itinerant

  1. adjective roaming
    Synonyms:
    moving travelling wandering roving shifting migratory vagrant nomadic afoot ambulatory on foot ranging journeying wayfaring ambulant unsettled peripatetic vagabond gypsy floating riding the rails
    Antonyms:
    settled permanent

ارجاع به لغت itinerant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «itinerant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/itinerant

لغات نزدیک itinerant

پیشنهاد بهبود معانی