گذشتهی ساده:
ambledشکل سوم:
ambledسومشخص مفرد:
amblesوجه وصفی حال:
amblingشکل جمع:
amblesیورغه رفتن (اسب)، راهوار بودن، یورغه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The horse ambled along the road.
اسب در راستای جاده یورغه رفت.
Jaffar ambled home through the village.
جعفر خوشخوشک از میان ده به منزل رفت.
1- یورغه رفتن 2- خرامیدن، سلانه سلانه رفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «amble» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/amble