فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Amble

ˈæmbl ˈæmbl

گذشته‌ی ساده:

ambled

شکل سوم:

ambled

سوم‌شخص مفرد:

ambles

وجه وصفی حال:

ambling

شکل جمع:

ambles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive

یورغه رفتن (اسب)، راهوار بودن، یورغه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The horse ambled along the road.

اسب در راستای جاده یورغه رفت.

Jaffar ambled home through the village.

جعفر خوش‌خوشک از میان ده به منزل رفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد amble

  1. verb walk casually
    Synonyms:
    walk stroll wander saunter ramble meander mosey loiter dawdle drift gander sashay boogie toddle hoof it percolate ankle
    Antonyms:
    run

Collocations

to go at an amble

1- یورغه رفتن 2- خرامیدن، سلانه سلانه رفتن

ارجاع به لغت amble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «amble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/amble

لغات نزدیک amble

پیشنهاد بهبود معانی