با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Amble

ˈæmbl ˈæmbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ambled
  • شکل سوم:

    ambled
  • سوم‌شخص مفرد:

    ambles
  • وجه وصفی حال:

    ambling
  • شکل جمع:

    ambles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive
یورغه رفتن (اسب)، راهوار بودن، یورغه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The horse ambled along the road.
- اسب در راستای جاده یورغه رفت.
- Jaffar ambled home through the village.
- جعفر خوش‌خوشک از میان ده به منزل رفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد amble

  1. verb walk casually
    Synonyms: ankle, boogie, dawdle, drift, gander, hoof it, loiter, meander, mosey, percolate, ramble, sashay, saunter, stroll, toddle, wander
    Antonyms: run

Collocations

  • to go at an amble

    1- یورغه رفتن 2- خرامیدن، سلانه سلانه رفتن

ارجاع به لغت amble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «amble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/amble

لغات نزدیک amble

پیشنهاد بهبود معانی