پیچ، خم، دور، گردش، راه پرپیچوخم، پیچوخم داشتن، مسیر پیچیدهای را طی کردن، چماب
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He has been meandering from one job to another.
او مرتباً شغل عوض کردهاست.
The road meanders through the mountains.
راه در کوهستانها پیچوتاب دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «meander» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/meander