آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۵ خرداد ۱۴۰۴

    Stray

    streɪ streɪ

    گذشته‌ی ساده:

    strayed

    شکل سوم:

    strayed

    سوم‌شخص مفرد:

    strays

    وجه وصفی حال:

    straying

    شکل جمع:

    strays

    معنی stray | جمله با stray

    verb - intransitive

    سرگردان شدن، منحرف شدن، گمراه شدن، از مسیر خارج شدن، راه را گم کردن

    Make sure the children don’t stray from the group during the trip.

    مطمئن شو که بچه‌ها درطول سفر از گروه جدا نشوند.

    If you stray, you might encounter dangerous wildlife.

    اگر سرگردان شوید، ممکن است با حیات وحش خطرناک روبرو شوید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the lambs that strayed were attacked by wolves.

    بره‌هایی که از گله جدا شده بودند، گرگ‌ها به آن‌ها حمله کردند.

    closing the door so that cattle will not stray

    بستن در برای اینکه احشام فرار نکنند

    verb - intransitive

    منحرف شدن، خارج شدن، پرت شدن، دور شدن (از موضوع اصلی و...)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    Her thoughts kept straying during the lecture.

    حواسش درطول سخنرانی مدام پرت می‌شد.

    Try not to stray from the main argument during your presentation.

    سعی کن درطول ارائه از بحث اصلی خارج نشوی.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    keep to your topic and do not stray!

    دنبال موضوعت را بگیر و منحرف نشو!

    those who stray from the path of truth

    آنانکه از جاده‌ی حقیقت منحرف می‌شوند

    do not stray from your role as teacher and guide!

    نقش خود به‌عنوان معلم و راهنما را رها مکن!

    noun countable

    ولگرد، گم‌شده (حیوان خانگی)

    "Who owns that cat?" "I don't know. I think it must be a stray."

    «صاحب آن گربه کیست؟» «نمی‌دانم. فکر می‌کنم ولگرد باشد.»

    They rescued a stray puppy from the street.

    آن‌ها توله‌سگ گم‌شده‌ای را از خیابان نجات دادند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a stray sheep

    گوسفند گم‌شده

    a stray dog

    سگ ولگرد

    adjective

    پراکنده، سرگردان، بی‌هدف، متفرقه

    A stray leaf blew into the room through the open window.

    برگی سرگردان از پنجره‌ی باز به داخل اتاق وزید.

    Stray light from the hallway crept into the dark room.

    نور پراکنده‌ای از راهرو وارد اتاق تاریک شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a few stray words

    کلمات معدود و جسته و گریخته

    stray field

    میدان هرز

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد stray

    1. adjective abandoned, wandering
      Synonyms:
      homeless lost vagrant roaming roving erratic devious
    1. verb deviate, err
      Synonyms:
      sin err wander depart ramble digress diverge get off the subject get off the track get sidetracked go off on a tangent do wrong divagate excurse circumlocute
      Antonyms:
      stay remain
    1. verb wander; get lost
      Synonyms:
      be lost wander deviate drift ramble rove meander roam err turn swerve traipse range straggle gallivant gad wander off wander away go astray lose one’s way go amiss be abandoned go all over the map
      Antonyms:
      go direct

    سوال‌های رایج stray

    گذشته‌ی ساده stray چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده stray در زبان انگلیسی strayed است.

    شکل سوم stray چی میشه؟

    شکل سوم stray در زبان انگلیسی strayed است.

    شکل جمع stray چی میشه؟

    شکل جمع stray در زبان انگلیسی strays است.

    وجه وصفی حال stray چی میشه؟

    وجه وصفی حال stray در زبان انگلیسی straying است.

    سوم‌شخص مفرد stray چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد stray در زبان انگلیسی strays است.

    ارجاع به لغت stray

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «stray» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stray

    لغات نزدیک stray

    • - strawboard
    • - strawworm
    • - stray
    • - streak
    • - streaky
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.