گذشتهی ساده:
erredشکل سوم:
erredسومشخص مفرد:
errsوجه وصفی حال:
erringخطاکردن، در اشتباه بودن، غلط بودن، گمراه شدن، به غلط قضاوت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He erred in every one of his judgements.
در کلیهی داوریهای خود اشتباه کرد.
To err is human, to forgive divine.
گمراه شدن کار بشر و بخشودن کار خداست.
if you err and disobey the Lord's commandment ...
اگر منحرف شوی و امر خداوند را اطاعت نکنی ...
to err on the side of caution
جانب احتیاط را گرفتن
err on the side of (something)
(در امر خیر یا چیز خوب) زیادهروی کردن، جانب (چیزی را) گرفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «err» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/err