گذشتهی ساده:
offendedشکل سوم:
offendedسومشخص مفرد:
offendsوجه وصفی حال:
offendingرنجاندن، اذیت کردن، صدمه زدن، دلخور کردن
She will be offended if she is not invited.
اگر از او دعوت نشود، دلخور خواهد شد.
Your words offended her greatly.
حرفهای تو او را سخت رنجاند.
Wall writings that offend the eye.
دیوارنوشتههایی که چشم را اذیت میکنند.
تخطی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This act offends against the principle of fairness.
این عمل با اصول انصاف تناقض دارد.
(از چیزی) تخطی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «offend» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/offend