آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Offending

    əˈfendɪŋ əˈfendɪŋ

    گذشته‌ی ساده:

    offended

    شکل سوم:

    offended

    سوم‌شخص مفرد:

    offends

    معنی offending | جمله با offending

    adjective

    مخرب، مشکل‌ساز، دردسرساز، باعث رنجش، مایه‌ی دلخوری، توهین‌آمیز

    She eliminated the offending foods from her diet.

    او غذاهای مخرب را از رژیم غذایی خود حذف کرد.

    offending behavior

    رفتار توهین‌آمیز

    adjective

    متخلف

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    "tougher penalties for offending motorists"

    مجازات‌های سخت‌گیرانه‌تر برای رانندگان متخلف

    the offending companies

    شرکت‌های متخلف

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد offending

    1. verb strike with disgust or revulsion
      Synonyms:
      upsetting annoying irritating disturbing shocking insulting hurting harming injuring attacking displeasing angering provoking aggravating vexing outraging bruising wounding cutting mortifying repelling sickening appalling scandalizing dishonoring exasperating incensing nettling piquing miffing chagrining aggrieving abusing revolting affronting transgressing sinning trespassing erring
    1. verb displease, insult
      Synonyms:
      displeasing
      Antonyms:
      pleasing delighting complimenting
    1. verb cause to feel resentment or indignation
      Synonyms:
      insulting affronting outraging piquing miffing huffing
    1. verb act in disregard of laws, rules, contracts, or promises
      Synonyms:
      violating breaching breaking transgressing
    1. adjective offending against or breaking a law or rule
      Antonyms:
      unoffending

    لغات هم‌خانواده offending

    • noun
      offense, offender, offensive, offensiveness
    • adjective
      offensive, offended, offending
    • verb - transitive
      offend
    • adverb
      offensively

    سوال‌های رایج offending

    گذشته‌ی ساده offending چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده offending در زبان انگلیسی offended است.

    شکل سوم offending چی میشه؟

    شکل سوم offending در زبان انگلیسی offended است.

    سوم‌شخص مفرد offending چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد offending در زبان انگلیسی offends است.

    ارجاع به لغت offending

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «offending» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/offending

    لغات نزدیک offending

    • - offended
    • - offender
    • - offending
    • - offense
    • - offense is the best defense
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.